ای که از غُنچه گرفتی گُل لبخندش را 
شام ساختی همه روزان خوشآیندش را 
جُز تو من خر ندیدم ، که لگد مال کند 
خانه و مزرعه و شاخۀ پیوندش را 
به سر مادرت ، از مولوی بلخ مخوان 
می بری ابهت اشعار خداوندش را 
تو که قوقند ندیدی ، سخن از قند مگو
هجو گویی ، همه خوبان سمرقندش را 
فکر کردی ظفر آباد ، شود تاق ظفر
هیچ خواندی ، تو اوراق ظفرمندش را
پنج هزار ساله مُباهات دروغین بِگذار
دیده ای گریۀ آبشار دماوندش را ؟
پدرم داد ، کلید در این باغ به تو
گرگ باغبان زند ، کلۀ فرزندش را
جُز تو احمق نکُشد جان به کفان وطنش
حافظ عزت و ناموس شکوهمندش را
گور خود گم کن ازین شهر ، به گور پدرت
لکۀ ننگ بؤد همچو تو ، شهروندش را 
کریمی استالفی

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سوله کار با نوشتن نفس می کشم رضا تنها eghtesad365 بلیط قطار فدک تو بهترین خرید رو از ما داشته باش دانلود فایل کهربا رنگ سلام مووی | مرجع دانلود فیلم و سریال به همراه دوبله فارسی فروشگاه خانه لوکس ایرانی